اختلال شخصیتی مرزی
اختلال شخصیت مرزی چیست ؟ در خلال چنددهه ی اخیر اختلال شخصیتی مرزی در نشریات همگانی و نوشته های بالینی و پژوهشی روانشناختی، مدار توجه فراوان شده است. این عنوان تشخیصی در سال ۱۹۸۰ به فهرست DSM افزوده شد. لیکن متخصصان سالهای دراز است که عنوان «مرزی» را برای کسانی که بین ویژگی های حاد روان رنجوری از قبیل نا استواری هیجانی و دوره های روان پریشی نوسان می کنند به کار برده اند. نا استواری، چهره ی شاخص در اختلال شخصیت مرزی است.
در این اختلال، خلق و هیجان شخص دستخوش نا استواری و ناپایداری است: دوره های حاد افسردگی، اضطراب یا خشم مکرر بدون علت و سبب آشکار روی می دهد. خود نگری شخص دستخوش نا استواری است و بین دوره های حاد تردید درباره خویشتن تا بزرگ و سترگ پنداری خویشتن نوسان می کند. روابط بین فردی شخص نیز دستخوش نا استواری شدند است، و شخص از والا پنداری مردم تا سرزنش بی دلیل آنان نوسان می کند. این گونه مردمان غالبا دچار خلاء یاس آوری هستند و مرتبا به اشخاص یا درمانگران تازه ای متوسل می شوند تا بلکه خلاء هولناک درون آنان را پر سازد. در عین حال ممکن است اعمال و رفتار بینظر و قصد دیگران را به عنوان نشانه ی طرد یا رها کردن خویش تفسیر کنند.
اختلال شخصیت مرزی چیست ؟ برای مثال اگر درمانگر بر اثر بيمار شدن جلسه درمانی را لغو کند شخصیت مرزی آن را حمل پر طرد از جانب درمانگر کردہ گرفتار خشم با اندوه فراوان می شود. همگام با نا استواری خلق و خود نگری و روابط بین فردی، این گونه اشخاص به رفتارهای تکانشي آسیب به خویش گرایش دارند . سرانجام اینکه شخصیت های مرزی دوره های ناپایدار و گذرایی را تجربه می کنند که طی آن احساس نا واقعی بودن، از دست دادن زنجیره گذر زمان و حتی فراموش کردن اینکه چه کسی هستند پیدا می کنند.
شرح حال فرد گرفتار اختلال شخصیت مرزی :
- این خانم مجرد ۲۸ ساله سفید پوست خودش به بیمارستان روانی مراجعه نمود. در اواخر دوره ی نوجوانی با هنر پیشه ی جوانی روابط عاشقانه و جنسی پیدا کرد. وقتی هنرپیشه به او گفت که در واقع فقط «یکی از چندین زن زندگیش است، او اندوه زده و دمدمی خوشد. رفته رفته چهره ی هنرپیشه را بر پرده سینماها و در روزنامه ها می دید». تا اینکه پسر بچه ی همسایه تصادفا غرق شد. اونوقت این خانم گرفتار احساس گناه به خاطر مرگ تصادفی آن پسربچه شد و ترس از دستگیر شدن قریب الوقوع توسط پلیس او را فرا گرفت. سپس مقادیر فراوانی قرصهای خواب اور خورد و مدتی کوتاه در بیمارستان بستری شد که اطرافیان آن را کوشش برای فریب دادن دیگران» به حساب آوردند.
در خلال پنج سال بعد، هر از گاهی دانشکده می رفت. در . موقعیت های گوناگونی قرار گرفت: مدتی تنها در این یا آن هتل بود،
مدتی در خوابگاه دانشجویی و مدتی با پدر یا مادر – که جدا از هم زندگی می کردند. غالبا در پی درگیری، جا عوض می کرد. اگرچه به ندرت تنها بود اما روابط اجتماعی نسبتا کم عمقی داشت. چند زن انگشت شمار که با آنان دوست شبد غالبا از خودش بزرگتر بودند. غالبا پدر و مادر دوستانش را «پدر یا مادر» خطاب می کرد. سه یا چهار بار و هر بار کمتر از شش ماه روابط جدی با مردها برقرار کرده هر بار جدایی تلخی براثر خودداری مرد از ازدواج پیش آمده بود. در همه ی این مراوده ها او را آدمی فریبکار، وابسته، خودآزار، اهل خصومت و تحقیرکننده دانسته بودند.
به صورت هفتگی و گاهی روزانه بین خشم و ناامیدی نوسان خلق پیدا می کرد مرتبا در مصرف الکل و قرص های باربیتورات زیاده روی می کرد – چندین بار تهدید به خودکشی مطرح ساخت. به همین خاطر دوبار دیگر هر بار یکماه یا کمتر در بیمارستان بستری گردید…
در دهه ی ۲۰ سالگی در بخش خدمات نیروهای مسلح آغاز به کار کرد و ابتدا بسیار خوش درخشید، اما کمی بعد کارکردش دچار افت شدید شد. ساعتها كتار ماشین تحریرش گریه میکرد و رای خوردن غذا هم از اتاقش بیرون نمی رفت.» ده ماه بعد به خاطر مسائل روانپزشکی و عصبی» از کار اخراج شد. دوباره هر از گاه جایی می رفت؛ شغل های گوناگون را امتحان کرد که در هیچ کدام بیش از چند روز دوام . نمی آورد. رفته رفته حتی از همکاران خودش هم دوری میگزید. …..
در ۲۶ سالگی، دو سال تحت روان درمانی فشرده (تا چهار جلسه در هفته ) قرار گرفت. درمانگرش نوشت «خیلی تلاش می کرد بیمار باشد» و عمد داشت برای کسانی که دوستشان نداشت، گرفتاری ایجاد کند» و این کار را با «ایجاد درگیری با آنها در دوره های خرابی حالش» انجام می داد.
یکبار پس از اینکه برای دیدار مادرش به خانه ی او رفت کارش به بستری شدن در بیمارستان روانپزشکی کشید. به چند علت آزرده خاطر شده بود: اول اینکه مادرش استقبال گرمی از او نکرده بود. دوم اینکه وقتی شوهر مادرش دفترچه راهنمای مرکز درمان های نگهداری روانپزشکی را نشانش داد او احساس اهانت کرد. سوم اینکه متوجه شد یک تکه از املاک خانواده را خواهرش که چندان علاقه ای به او نداشت می خواهد تصاحب کند. به این ترتیب احساس کرد او را کنار گذاشته اند، بنابراین مقدار زیادی قرص آسپرین خورد و کمی بعد در بیمارستان روانپزشکی بستری شد.
برسی اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی چیست ؟ علاوه بر این، کسانی که دچار این اختلال هستند معمولا برایشان یکی از اختلال های روانشناختی از قبیل اعتیاد به مواد مخدر، افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، هراس ساده و هراس از مکان های باز اختلال استرس پس آسیبی و اختلال وحشت زدگی مطرح هست . بررسی های طولانی در مورد این قبیل مردمان نشان داده که ۶ از آنان بر اثر خودکشی می میرند . خطر خودکشی بیش از هر زمان در خلال یک یا دو سال اول پس از تشخیص مرزی، برای آنان وجود دارد. اینکه تا وقتی شخص دچار بحران حادی نشود که او را به سوی تدابیر درمانی بکشاند چنین تشخیصی برایش مطرح نمی شود، علت زیاد بودن خطر در این دوره است.
همچنین مطالعه کنید : اختلال وسواس فکری عملی چیست ؟
میزان شیوع اختلال شخصیت مرزی بین یک تا دو درصد است . میزان تشخیص این اختلال برای زنان بسیار بیشتر از تشخیص آن برای مردان است . مردمانی که دچار این اختلال هستند رویه هم رفته روابط زناشویی پرآشوبی دارند، در محل شغل خود اختلالات بیشتری پیدا می کنند و بیش از حد متوسط به ناتوانی های جسمانی دچار می شوند.
شناخت شخصیت مرزی :
نظریه های روانکاوی جامع ترین تبیین ها را برای اختلال شخصیت مرزی به دست داده است. بنا به این نظریه این گونه مردمان جای پایی در دنیای واقعی استوار میکنند اما هنگام مواجهه با تعارض، به جای دفاع های پیشرفته از دفاع های ابتدایی تری از قبیل انکار، سود می جویند . شخصیت های مرزی به علت نارسایی در ارتباط با سرپرستان خود در دوران اولیه ی کودکی، نگرشی نارسا و نابسنده از خویشتن و دیگران دارند.
سرپرستان آنان از وابسته بودن کودک به خویش بیشتر خرسند می شوند، و بنابراین نه تنها او را برای رسیدن به احساس استقلال تشویق و ترغیب نمی کنند بلکه حتی ممکن است این قبیل تلاش و کوشش کودک را با تنبیه روبرو سازند. به این ترتیب است که این گونه مردمان هرگز یاد نمی گیرند که نگرش به خود را به صورت تمام و کمال متمایز از نظر دیگران سازند. همین امر موجب حساسيت افراطی آنان به نگرش دیگران درباره خودشان، و امکان وادادن و تسلیم به مردمان دیگر می شود. براین اساس، وقتی احساس کنند دیگران طردشان کرده اند، خودشان هم خود را طرد کرده و دست به تنبیه و جرح خویشتن می زنند.
رفتار والدین شخصیت های مرزی
اختلال شخصیت مرزی چیست ؟ کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند علاوه بر نارسایی یاد شده، هرگز نتوانسته اند جنبه های مثبت و منفی خود پنداره ی خویش با برداشت از دیگران را یکپارچه کنند. علت این امر در رفتار سرپرستان آنها در دوران کودکی آنان است که هرگاه کودک وابسته به آنان و تسلیم آنان باشد او را با پاداش مواجه می سازند اما تلاشهای کودک را برای استقلال و جدا شدن از سرپرست با خصومت و طرد روبرو می کنند. به این ترتیب است که شخصیت های مرزی خودشان و دیگران را به صورت یکپارچه خوب یا سراسر بد، می بینند و بین این دو در تردید می مانند. این فرایند را دوپارگی، نامیده اند. تغییرپذیری و نوسان هیجانها و نگرش به روابطشان برخاسته از همین دو پارگی است.
پژوهش های دیگری درباره مردمان گرفتار این اختلال نشان از پیشینه ی بهره کشی جسمانی و جنسی از آنان در کودکی دارد . این قبیل بهره کشی منجر به اختلال هایی در تشکیل خود انگاره شخص شده و همین اختلال ها به زعم غالب نظریه پردازان، هسته ی مرکزی در اختلال شخصیت مرزی را می سازد. علاوه براین، وقتی والدین یا سرپرستان کودک گاهی بهره کش و گاهی پر از محبت و عطوفت باشند. این نوسان، خود می تواند موجب بی اعتمادی عمیق کودک به دیگران و گرایش به یکپارچه خوب یا سراسر بد دانستن دیگران گردد.
بدون دیدگاه