اختلال وسواس فکری عملی
اختلال وسواس فکری ـ عملی چیست؟ مردی شبها چند بار از رختخواب بیرون میآید و همهی درهای خانه را وارسی میکند تا از قفل بودنشان اطمینان پیدا کند. هر بار که به رختخواب برمیگردد این نگرانی گریبانش را میگیرد که مبادا یکی از درها را از قلم انداخته باشد. مرد دیگری پشت سرهم سه یا چهار بار دوش میگیرد و هر بار سراسر بدنش را با مایع ضدعفونی معینی ماساژ میدهد تا مبادا میکروبی روی بدنش مانده باشد. خانمی پیوسته گرفتار این فکر است که نوزادش را با چاقو زخمی کرده و هر وقت میخواهد دست به قیچی یا چاقو بزند وحشتزده میشود. دختر نوجوانی به خاطر اجباری که برای تکرار کردن بعضی کارهایش احساس میکند همواره دیر به مدرسه میرسد؛ باید برس مو را روی کمدش جابهجا کند، چیزهایی را که در کیف مدرسه گذاشته وارسی کند، از خط مرز اتاقش با راهرو رد شود، و این کارها معمولاً به تعداد دفعاتی انجام میشود که مضربی از عدد چهار است.
در کنار این نمونهها، باید توجه داشت که اختلال وسواس فکری ـ عملی با اختلالات دیگری همچون اختلال اسکیزوفرنی تفاوت دارد. در حالی که فرد مبتلا به وسواس میداند افکار و رفتارهای تکراریاش غیرمنطقی است و در برابر آنها مقاومت میکند، فرد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً دچار توهم و هذیانهایی میشود که برای او واقعی به نظر میرسند و همین موضوع میتواند ارتباط او با واقعیت را به شدت مختل کند. با این حال، در برخی موارد ممکن است نشانههای وسواس و اسکیزوفرنی همزمان در یک فرد دیده شوند و تشخیص دقیق را ضروریتر کنند.
این افراد همگی دچار نشانه های اختلال وسواس فکری عملی هستند: زندگیشان دستخوش کارها یا فکرهای تکراری است. وسواس فکری عبارت از تحمیل سمج افکار، تصورات یا تکانه های ناخواسته یی است که ایجاد اضطراب می کنند. وسواس عملی عبارت از اجبار و الزام مقاومت ناپذیر به انجام دادن کارها با تشریفات معین است که اضطراب را کم می کند.
فکرهای وسواسی غالبا با کارهای اجباری همراه می شوند (مثل: فکر باقی ماندن میکروب ها، همراه می شود با اجبار به شستن چند باره ی ظرف های غذا پیش از استفاده از آنها). عنصر اصلی در این اختلال، احساسی اختیار و کنترل نداشتن است، مطلب تکراری خواه یک فکر باشد (وسواس فکری) یا عمل (وسواس عملی) بيمار تلاش می کند از فکرهای مزاحم یا اجبار به انجام کارهای تکراری خلاص شود، اما از عهده برنمی آید.
تفاوت افراد دارای این اختلال با بقیه مردم
همه ی ما گهگاه دچار این گونه افکار سمج و تکراری می شویم (نکند شیر اجاق گاز را نبستم؟)، یا کشش هایی برای انجام دادن برخی رفتارهای تشریفاتی پیدا می کنیم (نوشتن فهرست گامهایی که برای انجام دقیق یک کار باید برداشت). اما در مورد کسی که گرفتار اختلال وسواس فکری ۔ عملی است این گونه افکار و کشش ها چندان وقت گیر هستند که زندگی روزانه ی او را به شدت مختل می کنند. شخص خود می داند که این افکار و کشش ها غیرمنطقی هستند اما نمی تواند آنها را ندیده بگذارد یا واپس براند.
وسواسی ها می فهمند رفتارهای وسواسی بی معنا هستند اما همین که تلاش میکنند در برابر اجرای عمل وسواسی مقاومت کنند دچار اضطراب می شوند، و نیز با انجام دادن آنها، از تنش و عذاب رهایی پیدا می کنند.
مضمون فکرهای وسواسی بسیار گونه گون است اما غالبا پیرامون آسیب به خویشتن یا به دیگران، ترس از آلودگی، و تردید درباره به پایان بردن کار معین می گردند. این نکته نیز تامل برانگیز است که مضمون وسواس ها حسب زمانه تفاوت پیدا میکند.
افراد وسواسی
اختلال وسواس فکری عملی چیست ؟ بعضی از وسواسی ها دارای فکرهای سمج هستند اما اعمال تکراری ندارند. با این حال اکثریت وسواسی های گرفتار فکرهای تکراری، دارای رفتار وسواسی نیز هستند . رفتارهای وسواسی نیز بسیار گونه گون هستند و شستشو و وارسی رایج ترین این رفتارهاست . «اهل شستشو» کسانی اند که هنگام روبرو شدن با اشیا با افکار معین، گرفتار احساس آلوده شدن ، می شوند و ساعتها وقت صرف تشریفات شستن و تمیزی می کنند.
وارسی کننده ها، درها، چراغها، اجاق یا درست انجام شدن کارها را ده، بیست یا صدبار وارسی می کنند، یا آنکه کارهایی را بارها با تشریفات معين تکرار میکنند؛ و اعتقاد دارند که رفتار تشریفاتی مانع از رویدادهای فاجعه آمیز یا تنبیه می شود. گاهی رفتار تشریفاتی مستقیما مربوط به وسواس های اضطراب برانگیز است (مثل وارسی مکرر بسته بودن شیر گاز اجاق برای اجتناب از آتش سوزی)؛
بعضی رفتارها هم ارتباط منطقی با وسواس ها ندارند (پوشیدن و درآوردن مکرر لباس به منظور جلوگیری از حادثه برای فرزند). موضوع زیربنایی در همه ی این رفتارهای تکراری شک و تردید است. وسواسی ها نمی توانند به احساس ها یا قضاوت های خود اعتماد کنند؛ در حالی که می بینند چیزی کثیف نیست، یا در قفل شده، باز هم به چشمان خود اعتماد ندارند.
ارتباط اختلال وسواس فکری عملی با هراس
اختلال وسواس فکری ـ عملی چیست؟ اختلالهای وسواسی از این جهت به هراسها ارتباط دارند که در هر دو دسته اختلال، شخص اضطراب شدیدی دارد و امکان دارد کسی گرفتار هر دو آنها بشود. در عین حال، بین این دو اختلال تفاوتهای مهمی هم وجود دارد. شخص هراسزده به ندرت دربارهی ترسهای خود دست به نشخوار فکری یا رفتارهای تشریفاتی میزند و محرکهای برانگیزندهی آنها نیز متفاوت است. موضوع اشتغال فکری نزد وسواسیها، یعنی کثیف بودن، میکروب و آسیب به دیگران، به ندرت برای مردم گرفتار هراس مشکلآفرینی میکنند.
اختلال وسواس غالباً در سنین جوانی آشکار میشود و در صورت مداوا نشدن، حالت مزمن پیدا میکند. فکرهای وسواسی بسیار پریشانکنندهاند و رفتارهای وسواسی هم بسیار وقتگیر و غیرانطباقی هستند (مانند شستن مکرر دست تا جایی که از آنها خون جاری شود). به این ترتیب گرفتاران این اختلال از لحاظ روانشناختی بسیار آشفته میشوند. بین ۱٪ تا ۲/۵٪ مردم در طول زندگی دچار وسواس میشوند.
در کنار مداخلات رواندرمانی و دارودرمانی، امروزه پژوهشهای ژنتیکی نیز در درک و شناسایی عوامل مؤثر بر بروز اختلال وسواس و حتی اختلالات پیچیدهتری مانند اسکیزوفرنی اهمیت پیدا کردهاند. مراجعه به بهترین آزمایشگاههای ژنتیک میتواند به شناسایی پیشزمینههای ارثی و ارائه راهکارهای درمانی یا پیشگیرانه کمک کند، هرچند این آزمایشها بهتنهایی جایگزین درمانهای روانشناختی و پزشکی نمیشوند، بلکه مکمل آنها هستند.
بدون دیدگاه